- ضرر زدن
- ضرر وارد کردن زیان رسانیدن: باو ضرر زد
معنی ضرر زدن - جستجوی لغت در جدول جو
- ضرر زدن
- زیان رساندن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صدمه زدن، آسیب وارد کردن
ستور یا کسی را به بسیاری کار یا رفتار واداشتن
سخن گفتن
آزوند بودن
نواختن ارگ اجرا کردن یک آهنگ بر روی دستگاه ارگ
با دست روی سر زدن در موقع پریشانی و بدبختی، باخر رسانیدن چیزی را، موافقت کردن با چیزی، فکری و خیالی غفله در سر کسی آمدن: (فلانی بسرش زد که آن کار را بکند)، دیوانه شدن: بسرش زده
سکه زدن، ضرب کردن سکه، آن جائی که درم زنند
نمودار شدن برق در هوا، جهیدن برق
گردیدن چرخ زدن
بکار بردن زور و نیرو فعالیت کردن
بانگیدن بانگ زدن به آواز بلند درکویها و برزنها امری را به اطلاع عموم رسانیدن ندا در دادن
دور خود گردیدن چرخیدن
میل بخواب داشتن
نواختن چگر چگر نواختن
زیاد طلبیدن، بسیار خواستن، کم صبری کردن
گفتن دوییدن سخن گفتن تکلم کردن
بر دار کردن به صلیب آویختن
توپیدن
بهم کوفتن مرغ بالهای خود را بسرعت (مخصوصا پس ازذبح)، مردن جوانی ناگهان و بدون کسالت مزمن
پریدن پرواز کردن
گرداگرد گرفتن حلقه زدن دور کردن چنبر زدن دایره بستن پره کردن پره کشیدن پره داشتن پره بستن
نواختن تار (آلت موسیقی)، فروختن
به مهمانی رفتن سور خوردن
سخن گفتن، گفتگو کردن
به حالت تشر با کسی حرف زدن
زیان دیدن، زیان بردن، ضرر کشیدن
اندکی خوابیدن، به خواب کوتاه رفتن
گره بستن، گره دادن، گره در چیزی انداختن
چرخیدن، گشتن، گردش، بر گرد خود یا چیزی گشتن
مطلبی را با آواز بلند اطلاع دادن، جار کشیدن
کنایه از فاش کردن
کنایه از فاش کردن
حلقه زدن، دایره وار ایستادن مردم یا لشکریان، پره بستن
ضرر کشیدن
پاد کوفتن زخم رساندن زخم زدن زخم رسانیدن